با این همه نامهربونیات سر کردمو سر میکنم
با عکسای لای دفترم شبمو سحر میکنم
تقویم رو برمیدارم روزای بی تو بودنو میشمارم
تا به روز جدایی میرسم هی دادو بیداد میکنم
عکسای لای دفترو روی میزم میچینم
وقتی بهشون زل میزنم خاطراتمونو میبینم
اشکای من دونه دونه میریزه باز رو دفترم
اشکایی که منشا گرفت بی تو از چشمای ترم
باز خودکارو بر میدارم تا با کاغذا بازی کنم
هی روشون شعر بیارم تا خودمو راضی کنم
هر کاری بشه میکنم تا از فکرت بیرون بیام
ولی بخدا نمیشه کاش روز مرگم زودتر بیاد
C†?êmê§ |